رفتار دخترم پسرانه است، دکتر!
شاید این جمله را بارها شنیده باشید که برای پذیرش مسوولیت پدر شدن یا مادر شدن باید آمادگی هایی را کسب کنید اما چقدر این جمله را جدی گرفته اید؟ آیا شما برای اینکه تصمیم به بچه دار شدن بگیرید در جست وجوی منابعی برای افزایش آگاهی خود بوده اید؟ آیا از نظر روانی هم شرایط لازم را برای والد شدن دارید یا خیال می کنید فقط باید شرایط اقتصادی و اجتماعی تان رو به راه شود؟
اگر خیال می کنید که نیاز به هیچ اطلاعات و آمادگی خاصی برای والد شدن ندارید، حتما سرگذشت مریم ? ساله را در «داستان یک زندگی» این هفته بخوانید. مادر مریم از آن خانم های تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکری است که تاکنون معتقد بوده همه اینها حرف و حدیث هایی است که مراکز مشاوره و روا ن پزشکان از خودشان ساخته اند تا مراجعان خود را بیشتر کنند و درآمدشان را افزایش بدهند.
حالا او با دختری که فقط ? سال دارد، مواجه است؛ دختری که دلش نمی خواهد دختر باشد و می گوید من آقای فروشنده، پدر یا آقای دکتر هستم! او را مورد بررسی های متعدد پزشکی قرار داده اند. با اینکه مشکلی از نظر جنسی ندارد اما هویت جنسی اش مختل شده است. مادر مریم از شیراز برای ما ایمیل زده. او که مدرک دکترایش را به تازگی در رشته مورد علاقه اش گرفته و آماده می شود که استاد دانشگاه شود، قصد خود از ارسال این ایمیل را آگاه کردن خانم ها و آقایانی عنوان کرده که از نظر تحصیلات یا موقعیت اجتماعی رتبه بالایی دارند و گوششان به هیچ چیزی بدهکار نیست. او داستان خود را به نقد کارشناسان سپرده تا یاری اش کنند از این نگرانی رها شود. ما از دکتر بدری السادات بهرامی، مشاور خانواده و دکتر میترا حکیم شوشتری، فوق تخصص روان پزشکی کودکان، خواستیم در مورد مشکل این خانم توصیه هایی داشته باشند و آنها نیز حرف های جالبی در این خصوص زده اند که می خوانید.
? داستان این هفته
وقتی ازدواج کردم، خودم را آماده امتحانات دوره کارشناسی ارشد کردم و به همسرم گفتم تمایل ندارم به این زودی بچه دار شویم چون قصد دارم تا مقطع دکترا درس بخوانم. خوب به یاد دارم در آن روزها توصیه ها و تاکیدهای مسوول بهداشت را جدی نمی گرفتم و می گفتم اینها قصد دارند کار خودشان را مهم جلوه دهند و بگویند ما توی تنظیم خانواده خیلی دقیق و حساس عمل می کنیم. همین سهل انگاری ها در استفاده از روش جلوگیری، به بارداری ناخواسته ای منجر شد که برنامه ذهنی مرا تحت الشعاع قرار داد. با خودم گفتم بچه ام که به دنیا آمد او را به مادر یا دوستانم می سپارم و اجازه نمی دهم آمدنش مانع پیشرفت ام شود. به همین خاطر با اینکه می توانستم به او شیر بدهم، تصمیم گرفتم شیر خودم را به او ندهم و درگیرش نشوم تا دیگران بتوانند از او مراقبت کنند. گاهی از سر کلاس و درس به استخر می رفتم تا تمدد اعصاب پیدا کنم و بعد به دنبال مریم می رفتم. او بزرگ می شد و گوشم بدهکار هیچ حرفی نبود. مادرم می گفت باید برای بچه وقت صرف کنی. پدر و مادر شدن به این راحتی نیست که تو فکر می کنی. گاهی هم از تلویزیون درباره مهارت های والدی می شنیدم اما دلم نمی خواست آینده خودم را وقف بچه ام کنم. می گفتم او بزرگ می شود و جای نگرانی نیست. به محض رسیدن به خانه، مشغول درس یا کارهای خانه بودم و به یاد ندارم که جز در آوردن مانتو و روسری فرصت تعویض لباسم را پیدا می کردم یا به خودم می رسیدم. به لطف مادرم، مریم خوب بار آمد اما چون چند برادر داشتم و مادرم از آنها هم مراقبت می کرد گاهی اوقات مریم را به دخترخاله یا یکی از دوستانم می سپردم.
آن روزها گذشت اما مشکل اصلی من حالا این است که مریم پرخاشگر شده و عاشق این است که شلوار و بلوز بپوشد (نه دامن)؛ عاشق این است که در بازی ها نقش های مردانه بگیرد. دکتر می گفت او سالم است اما رفتارهای غلط من اختلال هویت جنسی در او به وجود آورده. در این چند ماه، کلی کتاب خواندم و افسوس خوردم که چرا همه چیز را به مسخره گرفتم.
حالا دیر شده و من اگرچه به دکترایم رسیده ام اما دخترم را از دست داده ام. این را نوشتم تا مادرهای دیگری مثل من بدانند که نباید آنقدر مشغول خودشان بشوند که بچه ها را فراموش کنند. من و همسرم، هر دو، مثل یک روبات مشغول درس خواندن و کار کردن بودیم. از والدی چیزی نمی دانستیم و نخواستیم بعد از تولد مریم هم به دنبال یادگیری آن برویم. هر کسی از راه رسید، هرطور که خواست، با مریم رفتار کرد و حاصلش این شد.
? نظر روان پزشک
دکتر میترا حکیم شوشتری / روان پزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران
هویت جنسی تحت تاثیر ? عامل است
مدتی قبل، در همین صفحه، به بررسی داستان زندگی خانم هایی پرداختیم که از وقتی مادر می شوند خودشان را فراموش کرده و همه زندگی شان را وقف بچه ها می کنند. گفتیم که این افراط کردن نه به نفع مادر است و نه موجب رشد و پرورش صحیح کودک می شود. امروز در مورد مریم ? ساله باید بگویم که به نظر می رسد مادر، سرویس های لازم را به این کودک نداده و در حق او کوتاهی کرده است. بیشتر روان پزشکان کودک و نوجوان معتقدند که محیط ایده آل برای رشد و پرورش خردسالان، درون خانه و در کنار والدین است.
مراقبت روزانه نزدیک از نوزاد توسط والدین در ماه های اول زندگی بسیار مهم است. اکثر متخصصان توصیه می کنند والدین حداقل ? ماه یا بیشتر، خود از کودکشان مراقبت کنند. گاهی اوقات والدین فرزند کوچک خود را به کسی که از چند کودک دیگر نیز مراقبت می کند می سپارند یا چند مراقب برای او در نظر می گیرند. شیرخواران و بچه های زیر ?/? سال نیاز دارند به اینکه از بزرگسالان و مراقبت های خود توجه فردی دریافت کنند. پرستار آنها برای یک دوره طولانی ثابت باشد و در نهایت، آن پرستار باید با آنها بازی کند، سخن بگوید و به آنها لبخند بزند تا بتوانند حس دلبستگی و رابطه عاطفی خوبی با او داشته باشند. در غیر این صورت، آرامش و اطمینان از آنها سلب می شود. بچه ای که دایم در میان پرستاران یا مراقب های مختلف در گردش است احساس عدم امنیت می کند و درضمن رابطه اش با مادر خود غیرعاطفی و ناایمن می شود.
از آنجا که ماه ها و سال های نخستین زندگی فوق العاده اهمیت دارند و مراقبت و ابراز محبت و عشق به شیرخوار و بچه زیر ?/? سال می تواند پایه های اعتماد را در او شکل دهد باید به این مساله بها داد. اگر او حس دلبستگی و اطمینان و آرامش را از شما والد گرامی یا مراقب خود به دست نیاورد و مطمئن نباشد که کسی مراقب اوست، نمی تواند در آینده به جهان اطراف خود درست بنگرد. نمی تواند پندار درستی در مورد اطرافیان خود و آدم ها داشته باشد چون او در محیطی ناایمن بزرگ شده است.
شاید به نظر شما اشکالی نداشته باشد که او را دو روز به مادربزرگ و یک روز به دخترخاله و فردا به دختر عمو بسپارید و به دنبال کارهایتان بروید اما در نظر گرفتن مراقبان مختلف (بیش از دو نفر نباید باشد) برای کودک بدترین کار ممکن است. همه صاحب نظران معتقدند یک سال اول زندگی کودک باید یک مراقب اصلی (ترجیحا مادر) داشته باشد و این شوخی بردار نیست. از پایان یک سالگی برای وابسته نشدن بیش از حد کودک به مادر توصیه می شود گاهی کودک را به مادربزرگ، عمه یا خاله بسپارد و حتما ?، ? ساعت بعد خود را به کودک برساند که او یقین حاصل کند مادرش فقط برای زمان کوتاهی او را تنها می گذارد و بازمی گردد.
اگر شما فقط در ارائه سرویس های ابتدایی به کودک مانند تهیه لباس و غذا نقش مادر را داشته باشید او ارتباط خوبی با شما نخواهد داشت. مادر مریم کوچولوی ? ساله ننوشتند که آیا رابطه خوبی با مریم دارند؟ آیا دلبستگی و عواطف بین آنها وجود دارد؟ به نظر می رسد مادر باید وقت بیشتری بگذارد تا در جریان زندگی و حین بازی با کودکش، نکاتی را که سازنده هویت او هستند آموزش دهد.
حالا که سال های طلایی، ? سال اول زندگی، از دست رفته نباید ناامید شد و دست روی دست گذاشت. بچه ها در کودکی و اوایل دوره نوجوانی هم انعطاف پذیری دارند. به نظر می رسد اگر همین حالا برای درمان این رابطه از دست رفته و اصلاح آن بکوشید موفق شوید. اما ? سال دیگر واقعا دیر است. او هنوز وارد محیط جمعی نشده است. هنوز به مدرسه نرفته که رفتارهای خاص او و عدم تطابق و تمایل آن به جنسیت اش هویدا شود. اگر او بررسی نشود و همچنان به پسر بودن گرایش داشته باشد امکان دارد توسط همجنس ها و دوستان مدرسه طرد شود و اگر دخترهای همسن او طردش کنند مشکل صدچندان می شود؛ زیرا او واقعا از جنسیت خود و پذیرش هویت جنسی که دارد، زده می شود. خیلی از مادرها هستند که شاغلند. من و بسیاری از همکارانم نیز در دانشگاه و مطب مشغول کاریم اما این دلیل نمی شود که بچه هایمان را بین فامیل تقسیم کنیم و از وظایف و نقش مادری کوتاه بیاییم.
این دلیل نمی شود که از نظر ظاهری به خود نرسیم. اگر شما زیبایی ها و لطافت های زنانه را در خود نشان ندهید و با ظاهر آراسته و لباس های شیک زنانه در خانه مشغول فعالیت های عادی تان نشوید او حس خوشایندی از جنسیت زن پیدا نمی کند و از پذیرش جنس خود سر باز می زند. رفتارهای خشن را کنار بگذارید. او باید از رفتارهای شما دریابد که از مادر بودنتان لذت می برید و زن بودن خوبی هایی دارد. باید حتما از روان پزشک کودک و نوجوان وقت مشاوره بگیرید. او باید مریم را مورد بررسی قرار دهد. اگر با اصلاح رابطه تان و رفتارهای صحیح و بروز عواطف مثبت، مشکل او حل نشود و بر اینکه دوست دارد نقش های مردانه را در بازی ها داشته باشد یا لباس مردانه بپوشد اصرار کند و پافشاری داشته باشد نیازمند بررسی خواهد بود.
بهتر است حالا که او در سن حساسی است به جای مواخذه کردن خود برای درمان اقدام کنید. واقعیت مهم این است که شما به عنوان والدین به تنهایی رفتار کودکتان را قالب ریزی نمی کنید. تأثیر پدربزرگ ها، مادربزرگ ها، سایر خویشاوندان، دوستان و نیز حتی تاثیر تلویزیون و کتاب ها روی کودک وجود دارد. کودک شما در معرض طیف کاملی از تجربیات است، چه شما آن را بپسندید و چه نپسندید. فاکتورهای زیادی هستند که باعث ایجاد اختلافات تکاملی بین دو جنس دختر و پسر می شوند. اگر شما این موارد را نشناسید و رعایت نکنید قطعا بچه ها در پذیرش هویت جنسی خود دچار مشکل می شوند. دانستن این مطلب که چه میزان از اختلافات، ناشی از خصوصیات ذاتی است و چه میزان وابسته به تاثیر اجتماع و فرهنگ روی محیط کودک است کمی دشوار است. اما می توان کارهای مفیدی در این باره کرد. برگرته از سایت ایران سلامت با تشکر از دکتر نادر
نوشته شده توسط
حمید امامی راد
90/2/18:: 8:23 صبح
|
() نظر